دیشب زنعموجان برام لبو پخته بود و سریع فرستاده بود عمو واسم بیاره، زنگ زد گفت لبو پختم، نه اینکه گرمه تو هم که دوست داری، برات فرستادم بیارن. حسابی عین پیرزنها دعا خیر به جونش کردم و کعنهو کودکان بسی ذوق نمودم که تشکرمندم که انقدر به یادم بودی و این صوبتا و بعد گوشی رو قطع کردم.
چند دقیقه بعد عمو از در اومد داخل و چاق سلامتی کرد منم طبق معمول نرفتم آویزونش بشم و از دور ماسکو زدم و گفتمهااای عمو، برگشته به بابام میگه این بچه اتو روی قالی میچرونی؟ و روبه من میگه چرا انقد باز لاغر شدی تو؟ هر دفه آب میری عمو؟ میگم عمو سلام کردما، میگه سلام دخترم.
بعد گفتم عموجونم ؟ الان از چی بگم؟ از کجا بگم؟ از کدوم ظلمیکه بر من روا داشتن بگم؟ آی عمو، دست رو دلم نذار که خونه و.... داشتم مدیحه سرایی میکردم که از اونور پسرعمو حسود پلاستیکی شد گفت چیه هی لی لی به لالاش میذارین؟خدایی این از وقتی من یادمه همینجوری بوده، تغییری که نکرده این غاز دراز. اومدم جلو فکر کرد میخوام باهاش دست بدم، گفت مادمازل خانوم افتخار دادن که یه لگد حواله اش کردم گفتم نکبت من داشتم میمردم، بعد تو اومدی به جا اینکه بگی آجی حالت چطوره، بهتری یا نه؟ هنوز از راه نرسیده، گرد راه خشک نشده صفت برام ردیف میکنی؟ اومدم لگد بعدیو بزنم که جاخالی داد. میگه ردیف ردیفی که، ضرب شستت هم همچنان خوبه. گفتم عمو بخشیدمش به خودت من دیگه با این پسرت حرفی ندارم.
حوالی ساعت ۹ دیگه داشتم رد میدادم از خستگی، چند تا آهنگ شیش و هشت همینطوری دانلود کردم و هندزفری گذاشتم تو گوشم و د برقص! توی چرخ دهم یا یازدهم توی پذیرایی بودم و برا خودم میخوندم و گردن میشکستم و دستا رو تو هوا تکون میدادم، بابا با صدای بلند بهم گفت دیگه خوب شدی بابا، دیگه هیچیت نیست، سالمه سالمیگویا. هول شده گفتم نه این روحمه از بدنم جدا شده، شرمنده من برم تو غار خودم.(غار نشین صفت جدید اینجانب است) و جلدییی اومدم تو اتاقم..
+ شمام وقتی حالتون خوبه حین آشپزی آهنگ میذارین و خودتونو تکون میدین یا این مرض رو فقط من دارم؟
+ غروبی یه چرت اومدم بزنم، بین خواب و بیداری حس کردم صدا هلیکوپتر میاد، نگو صدا ماشین همسایه بود، گویا خمره(اگزوز) ماشینش ترکیده! حالا نه میره، نه میاد، یه ربع فیکس صدا ماشین این میومد. واقعا الآن از شدت سردرد و چشم درد باز قراره کور شم؟
+ امروز یه فیلم دانلود کردم، چنان با هیجان اومدم بازش کنم که ببینم چیه و... وقتی دیدم دوبله فارسیه قشنگ خشک شدم تا چند دقیقه. فیلم خیلی خوب تو دست و بالتون نیست؟ عایا؟
+ اومدم شالمو بپیچم دور سرم یادم افتاد، این شال من الان دیگه تقریبا ۴-۵ سالشه. شمام لباسا و کفشاتون کهنه نمیشه یا فقط من این مشکلو دارم؟ باید دقیقا خسته بشم از دستشون وگرنه ذرهای تغییر رنگ و یا کهنگی یا پارگی در اونها دیده نشده تا بحال.
+ بشدت محتاج دیدن موج و صدای موجم، از بس به صدای بارون و موج دریا و صدای مرغای دریایی گوش کردم دیگه خسته شدم، دلم میخواد بطور واقعی ببینم... دلم برای دیدن دوستام تنگ شده، واقعا دلم میخواد از نزدیک ببینمشون، بدون ماسک، بدون فاصله گذاری اجتماعی، بدون مریضی، دلم میخواد همه امون امیدور باشیم به روزهای بهتر، امیدوار به مسیرمون و امیدوار به خودمون!
+ اینم سوغاتی آوردم براتون ناقابله، دور هم گوش کنیم لذت ببریم. City of stars
+20:50 :بخور بابونه بگیرید؛ برا سردرد معجزه اس، حالا تمیدونم تاثیرات مسکن بود یا واقعا تاثیرات بخور بابونه. شایدم ترکیبی از هردو. لبخند
۱۶- به وقت دلتنگی